نگره قرآن به تكاثر و تكاثر طلبی

پدیدآورخلیل منصوری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 2207 بازدید
نگره قرآن به تكاثر و تكاثر طلبی

خلیل منصوری
آدمی در ميان موجودات هستي از ويژگي هاي انحصاري برخوردار است. خصوصياتي كه وی را در دو سوي متضاد قرار مي دهد. گاه در اوج كمال و گاه در پستي خصال دست و پا مي زند. همانند پاندولي است كه از اين سو به آن سو مي رود و آرامش و آسايش را بر خود و ديگران حرام مي گرداند. نوسانات و تذبذبي كه هر دمي انسان با آن رو به رو است و گاه به الهام فجور و گاه ديگر به الهام تقوا ، وي را در نهايت به جايي مي كشاند كه از آن به ثبات شخصيتي ياد مي كنند. به نظر مي رسد كه اين ثبات هر چند كه نسبي است و تا آخر دم زندگي و حيات در اين كره خاكي از تذبذب و نوسانات باز نمي ايستد ، در چهل سالگي به دست مي آيد و شاكله شخصيتي انسان چنان شكل مي گيرد كه از آن دم تحت تاثير آن چه در روايات به طبيعت ثانوي ياد مي شود، رفتار مي نمايد. به سخن ديگر تا زماني كه شاكله شخصيتي و وجودي انسان نقش بگيرد و شكل واقعي خود را بيابد آن چه وي را هدايت مي كند غرايز و فطرت اوست كه به دو شكل الهام فجور و تقوا از آن ياد مي شود. اموري كه در قرآن از آن به آفرينش انسان بر اين خصوصيات ياد مي گردد اموري هستند كه انسانيت و بشريت ابتدايي بر پايه آن پديدار شده است. در آيات بسياري از قرآن آمده است كه : ان الانسان خلق هلوعا ( معارج 19) ؛ و يا : خلق الانسان منوعا ؛ يا : لقد خلقنا الانسان علي كبد( البلد آيه 4)؛ يا : خلق الانسان في احسن تقويم( التين آيه 4) ؛ و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا( احزاب آيه 72) خلق الانسان من عجل ( انبياء آيه 37) يا : كلا ان الانسان ليطغي ( العلق آيه 6) يا : ان الانسان لربه لكنود( العاديات آيه 6) ما نند آن كه مي توان به شمار بسياري از آن دست يافت. در اين آيات به خصوصياتي چون جهل ، ظلم ، عجله و شتاب زدگي ، طغيان گري ، مانعيت و بازدارندگي از كار خير و طمع و مانند آن اشاره شده است و مي نماياند كه اين دسته از امور از خصوصيات خلقي بشر است.
اين ويژگي ها و خصوصيات خلقتي و آفرينشي انسان است كه تا پيش از انتخاب راه و هدف از سوي انسان ، امر هدايت و گردش در دو سوي اوج و حضيض نوساناتي را به عهده دارد. انسان هر از گاهي تحت تاثير اين ويژگي ها و خصوصياتي كه جزو طبيعت ابتدايي اوست ، رفتار مي كند ، مي انديشد و كنش و واكنش از خود نشان مي دهد.
پس از آن كه به قوه و نيروي عقل و وحي خود را در راه حق و حقيقت قرار داد و به تزكيه و تعليم خود مشغول شد و امر غريزي را در دست گرفت و به فطرت خويش بازگشت و آن را تقويت كرد و قواي غريزي را در اختيار عقل و وحي گذاشت تا تحت فرمان آن فعاليت كند ، در اين هنگام است كه طبيعت ديگري در خود ايجاد مي كند كه طبيعت ثانوي اوست و كم كم و در يك فرايند به نسبت طولاني چهل سال ، شاكله وجودي و شخصيت حقيقي خود را ايجاد و انشا و بروز و ظهور مي دهد و بر پايه اين شخصيت و شاكله وجودي عمل مي كند چنان كه قرآن به اين نكته تاكيد مي ورزد كه هر انساني بر پايه شاكله و شخصيت خود عمل مي كند و رفتار مي نمايد.
يكي از خصوصيات اخلاقي و خلق و خوي طبيعت آغازين بشري ، گرايش به تكاثر است. انسان بر خلاف بسياري از موجودات هستي ، گرايش و علاقه بسياري به فزون خواهي دارد. اين خصلت و خوي آغازين بشر است. مي كوشد تا به بيشتر دست يابد و از هر لحاظ بر ديگران فزوني و برتري يابد. شايد خصلت و ويژگي استخدام گري بشر علت و سبب اصلي اين پديده در انسان باشد. چنان كه اين خصلت استخدام گري موجب شده است تا انسان به جامعه گرايش و از فوايد آن بهره مند گردد هم چنين همين خوي موجب مي شود تا به برتري جويي و تكاثر و فزون خواهي روي آورد. فزون خواهي در انسان قوه مهم و تاثيرگذاري است كه انسان را به تلاش و كدح شديد وادار مي سازد( الانشقاق آيه 6) و آرامش به معناي ثبوت و ثبات را از وي مي گيرد؛ زيرا هر دم مي كوشد تا خود را از آن مقام و جايگاهي كه نشسته فراتر كشد و به سخن درست از حالي به حالي برتر گرايش و تمايل داشته باشد و هرگز در مقام و جايگاهي نماند و براي خود مقامي نجويد و نطلبد. بلكه هر مقامي را لا مقام دانسته و خود را در هر مرحله و مرتبه اي كه بيند آن را دون شان و شخصيت خود بداند و فراتري جويد. اين خوي در انسان عامل تكامل بخشي است كه انسان را از ماندن و راكد شدن و گنديدن مي رهاند. اما به شرط آن كه از آن در راستاي كمال واقعي بهره جويد.
شايد گفته شود آن كه به سوي تقويت قواي غريزي مي رود و به جاي عقل و وحي آن را تقويت مي كند نيز در راه كمال مي رود و مي كوشد تا كمال هر يك از آن قوا را به دست آورد. اين سخن از سوي درست است ؛ زيرا اين نيز نوعي كمال طلبي انسان است كه در جهت عكس هدايت و راه مستقيم است. اما به هر حال ريشه و خاستگاه هر حركت و تلاش انساني و انگيزه آن ، همين خصلت و خوي فزون خواهي و برترجويي انسان است. چه آن كه غرايز خود را تقويت كند و آن ها را درخود به كمال رساند و يا بر پايه فطرت و در راستاي تقوا و هدايت قرار دهد .

تكاثر طلبی چيست؟

در قرآن از فزون خواهي منفي و برتر جويي معكوس ، به تكاثر تعبير شده است. تكاثر در اصطلاح قرآني آن به معناي مسابقه دو طرف در فزوني مال و مقام است .( مفردات راغب ) چنان كه تفاخر به معناي كثرت جويي در مناقب و اموال و اولاد مي باشد. ( مجمع البيان ج 9 و 10 ص 811)
در نگره قرآني ، تكاثر همان فزون خواهي منفي و مبتني بر غريزه ابتدايي بشر بدون جهت مندي و هدف گرايي درست و صحيح است. به اين معنا كه هر گاه شخص ، اين غريزه آغازين و ابتدايي بشري را در راستاي كمال و هدايت واقعي قرار ندهد و آن را در حوزه تمايلات و گرايش هاي حيواني قرار دهد ، از قوه و نيروي خدادادي به درستي بهره نگرفته و به دام تكاثر افتاده است. اين گونه است كه دنيا در حكم لهو و لعب مي شود و تنها سرگرم به زن و مال و فرزند و تفاخر و تكاثر مي گردد.
از اين جا دانسته مي شود كه در نگره قرآني تكاثر به اين معنا و مفهوم امري مذموم و ناپسند است و آدمي را از راه اصلي و صراط مستقيم كمالي خود باز مي دارد.

علل و زمينه های تكاثر طلبی

گفته شد كه علت و خاستگاه اصلي فزون خواهي و برتر جويي را بايد در غريزه استخدام گري و كمال جويي انسان جست . از اين رو بايد خاستگاه اصلي تكاثر را نيز در همين دو خوي و خصلت جست و جو كرد . با اين تفاوت كه تكاثر كمال جويي معكوس است و انسان را از دست يابي به اسماي حسناي الهي باز مي دارد و گرفتار دوزخ و خشم او مي گرداند. انسان به جايي آن كه قواي عقلاني خود را تقويت كند و به جنبه الهي خود بپردازد به جنبه مادي و غريزي خود توجه داشته و آن را تقويت و تحكيم مي كند.
قرآن براي اين گرايش معكوس انسان ، زمينه هاي چندي را بر مي شمارد كه در اين جا به نمونه هاي از آن اشاره كوتاه و گذار مي شود: يكي از عوامل و زمينه هاي ايجادي تكاثر را بايد در جهل انسان دانست ؛ زيرا انسان جاهل و نادان به جاي آن كه از قواي غريزي خود براي كمال واقعي بهره جويد ، خود قوا را تقويت مي كند و آن را بي هدف به كار مي گيرد. فقدان هدف مندي در استفاده عامل مهمي است كه آدمي به دام تكاثر مي افتد؛ اگر فرد آگاه به هدف زندگي و آفرينش بود ، مي كوشيد تا زندگي خود را در آن راستا سامان و جهت دهد. اين گونه است كه مي تواند قواي غريزي خود را نيز هدفمند به كار گيرد . بنابراين جهل و ناداني نسبت به هدف خلقت و آفرينش يكي از مهم ترين عوامل در تكاثر طلبي است. ( تكاثر آيات 1 تا 7)
دومين عامل و زمينه تكاثر طلبي را بايد در فريبندگي دنيا دانست . جلوه هاي فريبنده دنيا انسان را به خود سرگرم مي كند و موجب مي شود تا نتواند از قواي خود را در راستا ي هدفي كه شناخته بهره جويد. انسان با آن كه هدف آفرينش را مي داند و نسبت به آن جاهل نيست ، ولي به جهت فريبندگي بيش از اندازه دنيا ، هدف را فراموش و يا از آن غافل مي گردد و به تكاثر روي مي آورد. (حديد آيه 20)
عامل ديگري كه قران براي تكاثرطلبي بشر بر مي شمارد ، عامل كفر است. به اين معنا كه انسان كافر به جهت جهل به خدا و قيامت و يا انكار آن با علم به وجود خدا و قيامت ، حسابگري و حساب خواهي را ناديده مي گيرد و گرفتار دنيا مي شود و بدان سرگرم مي گردد . ( كهف آْيات 32 تا 37)

آثار تكاثر

در قرآن براي تكاثر آثار و پيامدهاي چندي بيان شده است كه از مهم ترين آن ها مي توان به انكار معاد ( كهف آيات 34 تا 36) غرور و خود پسندي ( همان ) محروميت از ياري خدا ( همان ) نابودي اموال و دستاوردهاي تلاش هاي مادي ( همان ) اشاره كرد.
يكي ديگر از آثاري كه قرآن براي تكاثر طلبي آدمي بر شمرده است، پديده غرور ملي و قومي بي جا و تعصبات جاهلي قبيبله گي است. به اين معنا كه تكاثر طلبي آدمي موجب مي شود تا به آثار و امكنه تاريخي گذشتگان خود به عنوان ابزاري براي برترجويي نژادي و قبيله اي و يا ملي توجه كنند . تمثيل قرآني به ديدار از گورستان ها به اين معناست كه آنان با ايجاد ابنيه تاريخي براي نياكان خود مي كوشند تا به نوعي تفاخر و تكاثر خود را بر اقوام و قبايل ديگري بنمايانند. اين گونه برخورد با تمدن و بناها و آثار تاريخي نه تنها امري مفيد نيست بلكه غير سازنده و بازدارنده است. ( سوره تكاثر)
قرآن تاكيد مي كند كه براي استفاده درست و سازنده و مفيد از آثار تاريخي مي بايست نگرش و بنيش مردمان را تغيير داد. به جاي اين كه براي تكاثر و تفاخر به اين آثار نگريسته شود و حفظ گردد بايد به آن ها از ديده عبرت بين نگريست. از دستاوردهاي تمدني آن ها بهره جست و از اشتباهات و خطاهاي آنان درس گرفت.( فاعتبروا يا اولي الابصار)

موانع تكاثر

براي رهايي از تكاثر طلبي، قرآن پيشنهاد مي كند انسان مي بايست به رستاخيز و حساب رسي آن روز توجه كند ( تكاثر آيات 1 تا 8) توجه به عذاب اخروي ( حديد آيه 20) و ناپايداري دنيا ( همان ) و يقين به قيامت ( تكاثر) عامل مهمي براي رهايي انسان از خصلت ناپسند تكاثر طلبي است.

مقالات مشابه

مطالعه سبك شناختي واژه هاي گناه در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدمهدی مسبوق, رسول فتحی مظفری

سالم سازي جامعه از انحرافات اخلاقي در قصص قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمحمد حسین مردانی نوکنده

سرگرمي و لهو در قرآن كريم

نام نشریهشیعه شناسی

نام نویسندهسیدحسین شرف‌الدین

سالم‌سازی جامعه از آلودگی‌های اخلاقی در حکایات قرآن

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمد حسین مردانی نوکنده

بررسی تطبیقی عصبیت مذموم در تفاسیر فریقین

نام نشریهپژوهش‌های تفسیر تطبیقی

نام نویسندهعلی ‏احمد‌ناصح, نگین علیزاده, محمد جواد حق پرست